ضد حال یعنی این!!!!!
دخترجوانی از زیر ساخت برای کار اداری به یک شرکت در هفت تیر منتقل شد
پس از دو ماه ، نامه ای ازنامزد زیرساختی خود دریافت می کند به این مضمون
نس30م عزیز ، متأسفانه دیگر نمی توانم به این رابطه از راه دور ادامه بدهم و باید بگویم که دراین مدت ده بار به تو خیانت کردهام !!! و می دانم که نه تو و نه من شایسته این وضع نیستیم. من را ببخش و شماره تلفنی که به تو داده بودم برایم پس بفرست
باعشق : سری جون
دخترجوان رنجیـده خاطر از رفتار مرد ، از همه همکاران و دوستانش می خواهد که شماره تلفن های خود را از نامزد ، برادر ، پسرعمو ، پسردایی ... خودشان به اوقرض بدهند و همه آن شماه ها را همراه با شماره سری جون، نامزد بی وفایش ، دریک پاکت گذاشته و همراه با یادداشتی برایش پست می کند ، به این مضمون
سری جون عزیز ، مرا ببخش ، اما هر چه فکر کردم شماره تو را به یاد نیاوردم ، لطفاً شماره خودت را از میان شماره های توی پاکت جدا کن و بقیه را به من برگردان.
.
.
.
.
.
.
این داستان کاملا واقعی است مگه نه؟؟؟؟؟
متوجه ای که چی می گم؟؟؟
نظرات شما عزیزان:
عمه زاده
ساعت1:05---4 آبان 1390
از ما گفتن:
وقتی با یکی دست دادی دیگه به کسی پا نده!
پاسخ:
بازم بلههههه
حانیه
ساعت23:28---27 مهر 1390
وایـــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــپاسخ:
یاد نگیریااااااااااا