...شايد يه وبلاگ

 

 

تهِ هر زمستون یه هفته به عید
یه چیزی توو این سینه چنگ میزنه


ارسال شده در تاریخ : 23 / 12 / 1393برچسب:, :: 7:53 :: توسط : بهزاد

یادمه هشت سالم بود ، یه روز از طرف مدرسه بردنمون کارخونه تولید بیسکوئیت ، ما رو به صف کردن و بردنمون تو کارخونه که خط تولید بیسکوئیت رو ببینیم.وقتی به قسمتی رسیدیم که دستگاه بیسکوئیت میداد بیرون ، خیلی از بچه ها از صف زدن بیرون و بیسکوئیتهایی  که از دستگاه میزد بیرون رو ورداشتن و خوردن . من رو حساب تربیتی که شده بودم می دونستم که اونا دارن اشتباه می کنن، واسه همین تو صف موندم ولی آخرش اونا بیسکوئیت خورده بودن و منی که قواعدو رعایت کردم هیچی نصیبم نشده بود..... الان بیست و دو سالمه ، اون روز گذشت ولی تجربه اونروز بارها و بارها تو زندگیم تکرار شد خیلی جاها سعی کردم که آدم باشم و یه سری چیزا رو رعایت کنم ..

ولی در نهایت من چیزی ندارم و اونایی که واسه رسیدن به هدفشون خیلی چیزا رو زیر پا می ذارن از بیسکوئیت هایی تو دستشون لذت می برن ....

از همون موقع تا الان یکی از سوالای بزرگ زندگیم این بوده و هست که خوب بودن و خوب موندن مهمتره یا رسیدن به بیسکوئیت های زندگی ؟

" اونم واسه مردمی که تو و شخصیتت و با بیسکوئیت های توی دستت می سنجند "


ارسال شده در تاریخ : 16 / 12 / 1393برچسب:, :: 21:59 :: توسط : بهزاد

درباره وبلاگ
خدايا ؛ کسي را که قسمت کس ديگريست، سر راهمان قرار نده... تا شبهاي دلتنگيش براي ما باشد... و روزهاي خوشش براي کس ديگري...!
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 20
بازدید دیروز : 36
بازدید هفته : 95
بازدید ماه : 236
بازدید کل : 264354
تعداد مطالب : 462
تعداد نظرات : 1023
تعداد آنلاین : 1


Alternative content