دهانتان را به اندازه ای باز کنید که حرف در دهانتان نگذارند . . .
يك سري از آدما هستند دوست دارند همه با فكر اونا زندگي كنند اصلا به اين فكر نمي كنند كه بابا شخص مقابل هم فكر داره ، مي تونه تصميم بگيره ، مي تونه نظر بده .....
تو چشماي من نگاه مي كنه و مي گه تو بايد از تجربه هاي من استفاده كني ... آخه آدم اين چه حرفيه تو مي زني؟؟؟
تو خودت كي از تجربه بقيه استفاده كردي كه من اين كارو كنم؟؟؟
از پس بچه خودت بر نمياي بايد جلوي منو بگيري؟؟؟مي خواي به در بگي ديوار بشنوه بايد همه رو ببري زير سوال؟؟؟
""يك روزي خانومي بچه خودش و برد پيش پيغمبر و گفت يا پيغمبر به بچه من بگو خرما نخوره.
پيغمبر فرمود:: كه فردا بيايد.
بعد از رفتن آن خانوم اصحاب پرسيدند يا پيغمبر حكم اينكه امروز نگفتيد چي بوده؟
پيغمبر فرمود :من خودم امروز خرما خوردم چطور مي تونم به او بچه بگم خرما نخور؟""
اين روايت بالا رو واسه عزيزي گفتم كه ..............
نظرات شما عزیزان: